در حوزه مالی، ریسک به عنوان وضعیتی تعریف میشود که در آن نتیجه یا سود واقعی یک سرمایهگذاری ممکن است با بازده مورد انتظار آن تفاوت داشته باشد. باید توجه داشت که ریسک و بازده دو مفهوم متفاوت هستند. ریسک به احتمال از دست دادن بخشی یا تمام سرمایه اصلی اشاره دارد که یکی از ویژگیهای مشترک سرمایهگذاران موفق این است که آنها به طور معمول ریسکهای بیشتری را در زندگی خود میپذیرند. در حالی که بسیاری از افراد ریسک کردن را تجربهای ترسناک و نگرانکننده میدانند. سرمایه گذاران موفق با تجزیه و تحلیل و شناسایی ریسکها میتوانند به دستاوردهای چشمگیری دست یابند. به طور کلی، مدیریت ریسک در سرمایهگذاری از طریق آگاهی از اصول ریسک و بازده و روشهای اندازهگیری آن ممکن میباشد؛ به طوری که هرچه تمایل سرمایه گذار به پذیرش ریسک بیشتر باشد، احتمال بازده بالقوه نیز افزایش مییابد.
در ادامه بیشتر به این موضوع میپردازیم که چه زمانی تامین مالی جمعی یک ریسک جدی به حساب میآید.
ریسک تامین مالی جمعی چیست؟
در تامین مالی جمعی مبتنی بر سرمایهگذاری، اصل سرمایه معمولاً محفوظ است، زیرا این نوع پروژهها تحت نظارت نهادهای دارای مجوز رسمی مانند شرکتهای کارگزاری و شرکت فرابورس ایران اجرا میشوند. با این حال، در صورت بروز بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل، آتشسوزی یا شرایط بحرانی غیرقابل پیشبینی، سود مورد انتظار ممکن است کاهش یابد یا تحقق نیابد. این در حالی است که اصل سرمایه، به واسطه سازوکارهای نظارتی و حقوقی، همچنان محفوظ باقی میماند. البته این نکته را باید در نظر گرفت که هر طرح، دارای ضمانتنامه مربوط به خود را دارد که در هر صورت اصل سرمایه محفوظ میگردد. این موارد ریسک کرادفاندینگ را کاهش میدهند و سرمایهگذاران با خیالت راحت میتوانند خدمات مالی خود را انجام دهند.
انواع ریسک های سرمایهگذاری
ریسکها به دو گروه اصلی تقسیم میشوند: ریسکهای غیر سیستماتیک و ریسکهای سیستماتیک. هر یک از این دستهها ویژگیهای منحصر به فردی دارند و برای مدیریت هرکدام از آنها روشهای مختلفی وجود دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
1- ریسکهای غیرسیستماتیک
ریسکهای غیرسیستماتیک، که به عنوان ریسکهای خاص شرکت یا منحصر به فرد نیز شناخته میشوند. این نوع ریسک به عواملی درونی مرتبط با یک شرکت ارتباط دارند که در صورت بروز هرگونه اخبار و اعتصاب موجود در شرکت میتواند تاثیر گذار باشد. این نوع ریسک شامل مواردی مانند ضعف عملکرد مدیران، چالشهای مربوط به سهامداران، رقابت ناکافی با سایر شرکتها، فرسودگی محصولات، کاهش تعداد مشتریان و حتی اعتصابات کارگری است. این ریسکها میتوانند به شکل مستقیم بر قیمت سهام یک شرکت تاثیر بگذارند. برای کاهش چنین ریسکهایی، استراتژیهای متنوعی قابل استفاده است که یکی از روشهای مؤثر، تئوری سبد سرمایهگذاری میباشد که بر اساس این تئوری، به جای محدود کردن سرمایهگذاری به چند سهم، بهتر است در سهام شرکتهای مختلف از صنایع گوناگون سرمایهگذاری شود. علاوه بر این، افزودن اوراق بهادار با ریسک کم به سبد سرمایهگذاری کمک میکند تا این نوع ریسکها کاهش یابد.
2- ریسکهای سیستماتیک
ریسکهای سیستماتیک که به عنوان ریسکهای غیرقابل اجتناب نیز شناخته میشوند، از عواملی ناشی میشوند که خارج از توانایی سرمایهگذاران برای کنترل هستند و نمیتوان از وقوع آنها جلوگیری کرد. این دسته از ریسکها شامل تغییرات نرخ تورم، سیاستهای اقتصادی کلان و وضعیت سیاسی میباشند. این عوامل میتوانند بر تمامی شرکتها تاثیر بگذارند و هیچ راهکار خاصی برای کاهش آنها وجود ندارد. برای نمونه، تغییرات در سیاستهای اقتصادی کلان یا نوسانات در نرخ ارز و تورم میتوانند به طور مستقیم بر درآمد، هزینهها و سودآوری شرکتها اثر گذاشته و به تبع آن، ارزش سهام آنها را دستخوش تغییر نمایند.
نقش پلتفرم ایدهفاند در مدیریت ریسک سرمایهگذاری
سکوی ایدهفاند به عنوان یک واسطه مهم در فرآیند تامین مالی جمعی، تمامی مسائل مربوط به طرحها را به دقت بررسی میکند که این فرآیند شامل ارزیابی دقیق پروژهها توسط کارشناسان متخصص در زمینههای مختلف است. کارشناسان با بررسی جزئیات پروژه، از جمله مدل کسبوکار، بازار هدف، و پتانسیل رشد و تمامی موارد به بازدهی آن در بازار حاضر اطمینان حاصل میکنند که پروژه از لحاظ اقتصادی و عملیاتی قابلیت موفقیت را دارد. این ارزیابیها به شفافسازی نقاط قوت و ضعف طرح کمک میکند و ریسکهای احتمالی را شناسایی میکند. پس از انجام این بررسیها و اطمینان از صلاحیت پروژه، طرحها به مرحله سرمایهگذاری وارد میشوند. در این مرحله، اطلاعات کامل و دقیقی درباره پروژه به سرمایهگذاران ارائه میشود تا آنها بتوانند با آگاهی کامل تصمیمگیری کنند.
این فرآیند به سرمایهگذاران اطمینان میدهد که تنها پروژههای معتبر و با پتانسیل بالا برای جذب سرمایه معرفی میشوند. به این ترتیب، تامین مالی جمعی ایدهفاند با استفاده از تخصص کارشناسان خود، به عنوان یک واسطه مطمئاً، ریسکهای مرتبط با تامین مالی جمعی را کاهش میدهد و به موفقیت پروژهها کمک میکند.